فال قهوه
فروردین ۲۴م, ۱۳۸۴ دسته Personal | بدون دیدگاه »در خواب دیشبم، یک نفر از روی قلبم رد شد…
و رفت !
……
در فال امروزم، کفشهای رفتنت را دیدم… که مثل همیشه… جُفت سفر بود !
در فال امروزم، باز آن اسم دیگر را دیدم… که سرم داد میکشید!
و قول میداد تا ابد پشتم را خالی نکند!
اما من…
که دیگر از این همه صدای بلند خسته شده بودم،
دلم میخواست کر میبودم
و صدای پایین افتادن این همه دل را نمیشنیدم…
هر چند…. پایان این داستان هم…..
مثل تمام خوابهایم… از آغاز روشن بود !
………….
اما
به روشنی اسم تو در اول و آخر تمام فالهایم…..
هرگز !